- صفحه اصلی
- درس های موفقیت
- چرا برای کشف هدف زندگی خطر پذیری ضروری است؟
واقعاً در زندگی دلتان چه میخواهد؟ هدفتان در زندگی چیست؟
کدام یک از علائق شما به واقع برایتان مهم هستند؟
عقاید و دلبستگیهایی که هنجارهای رفتاری را زیر پا میگذارند، و یا تغییر میدهند، احتمال دارد سرتان را به دیوار همرنگی با جماعت بکوبند.
همیشه هم عیب جویان بسیارند. همان طور که آلبرت انیشتین گفت:
” همواره شخصیتهای بزرگ با مخالفت شدید افکار متوسط رو به رو شدهاند.“
با وجود این، مردم به آدمهای خطر پذیر احترام میگذارند.
چرا آدمها امنیت موجود در امور روزمره را رها میکنند تا درگیر خطرهایی شوند که آنها را در معرض تنش وصدمه قرار میدهد؟ از زندگی با خطر چه چیزی عایدشان میشود؟
واضح است که مردم درگیر میشوند تا تجربهای بکنند که در امور عادی نمیتوانند آن را تجربه کنند.
در یک موقعیت پر مخاطره و دور از امور روزمره، عواطف آزاد میشوند و غلیان میکنند. آدمها در چنین لحظاتی بیشتر احساس وحدت و تمامیت میکنند؛ لحظاتی که در کانون خلاقیت شان قرار دارند. به یادشان میآید که قادرند از مرزهای آشنای آسایش فراتر بروند.
کشف هدف زندگی و زیستن با آن، بدون خطر کردن میسر نیست، زیرا موقعیتهای مطمئن و قابل پیش بینی تفاوتی ایجاد نمیکنند. شاید هم شما عادت کرده اید و معتقدید که هر جا بروید خطر خود به خود همان جاست.
عقل سلیم به ما می گوید که آدم عاقل از خطر میگریزد.
این عقیده که کار یا زندگی میتواند بیخطر، با برنامه، منظم و قابل پیش بینی باشد، بزرگترین خودفریبی است.
در هر پیشرفتی، خطر کردن یک امر عادی است؛ یعنی شما برای فرصتها، تغییر خود و روشهای جدید اعمال قدرت آمادگی دارید.
فایده نهایی خطرپذیری این است که هر کس خودش تصمیم میگیرد با ناشناخته مواجه شود یا نه. تصمیم گرفته میشود، ذهن و جسم متعهد و نتایج پذیرفته میشوند. بعضی به خاطر معنا و هدف به دنبال خطر میروند و بعضی هم به خاطر عشق، مبارزه، آزمایش خودشان، جستجو یا دوستی، آن را دنبال میکنند. بسیاری در زندگی فقط به دنبال تغییر آهنگ یا تغییر تمرکز میروند.
یک معنی خطر پذیری این است که خود یا آرمان هایمان را با اینکه میدانیم ممکن است صدمهی ببینیم، پیش ببریم. هنگام درگیری با فعالیت خطر آفرین، تنشی ایجاد میشود که دلالت بر یک شروع جدید دارد. این مبارزه، مهارتهای جدید و توان تحمل سختیهای جسمی را بطلبد یا نطلبد، نتیجه یکی است:
جستجوی رشد و گسترش تواناییهای انسانی
نتیجهی این موقعیتهای مخاطره آمیز، درگیری تمام عیار است. نه تنها حواسمان تشدید میگردد و عواطفمان به اوج میرسد، بلکه همه چیز روی تکمیل موفقیت آمیز تجربه متمرکز میشود. میتوانیم همهی وجودمان را در آن بریزیم. این اشتیاق به مردن نیست، اشتیاق به زنده شدن است.
انتخاب متضمن خطر است. اسکار وایلد می گوید:
“ایدهای را که خطری نداشته باشد، مشکل بتوان ایده نامید.“
دیر یا زود همگی پی میبریم که بزرگترین مصیبت زندگی آن است که رشد نکنیم و از انتخابهایمان بهرهمند نشویم.
ما به کمک خطر میتوانیم به دیدگاهی در خصوص زنده بودن و انسانیت برسیم. حتی در خطرهای مناسب هم رضایت هست به شرطی که قادر باشیم بین لذت موفقیت و رشد و درس گرفتن از اشتباهات خود توازنی برقرار کنیم.
هلن کلر گفت: ” یا زندگی یک ماجرای جسورانه است یا هیچ نیست.“
شما با زندگی خودتان چه میکنید؟

