- صفحه اصلی
- درس های موفقیت , قانون جذب
- اشتباهات رایج در خصوص قانون جذب
برخی از سوء تفاهم ها و اشتباهات رایج و متداول در خصوص قانون جذب:
اشتباه اول:
قانون جذب به معنای تنبلی و فراغت از تلاش و رهایی کار نیست. قانون جذب یک جور نگرش آرام کننده و اطمینان بخش به کائنات و خالق هستی و مهار و کنترل احساسات درونی انسان هنگام تلاش برای خلق آگاهانه و دانسته جهان مورد نظر و آرمانی فرد است.
خیلی از آنها که در قرن تکنولوژی و انفجار اطلاعات دنبال روشهای کپسولی و اعجاز آور هستند گمان میکنند قانون جذب هم یکی از همان دستآوردهای نوین بشری است که امکان دسترسی راحت و بیدردسر به آرزوها بدون انجام کار و تحمل زحمت را فراهم میسازد. در حالی که قانون جذب به عنوان یک پیش فرض اساسی بدن فیزیکی و جهان مادی و کلیه قوانین حاکم بر آن را به طور کامل میپذیرد و تفاوت آن با دیگر نگرشها در این است که همزمان از یک زاویه بزرگتر بخش نادیدنی و ناپیدای متافیزیک وجود هر انسانی را هم قبول میکند.
به عبارتی جسم فیزیکی هنوز هم مانند گذشته به برنامهریزی و هدفگذاری و تلاش اقدام میکند اما اینبار چون به قانون جذب ایمان و یقین دارد، با اطمینان خاطر و آرامش کامل فقط در مسیر خواسته و طلب اصلیاش گام بر میدارد و با کنترل حساب شده و لحظه به لحظه مرکز توجه و دقت و تمرکز فرد، امکان ظهورو خودنمایی احساسات و هیجانات منفی و بازدارنده را در وجود شخص از بین میبرد.
شخص معتقد به قانون جذب چون یقین دارد که کائنات همراه اوست و خیر او و همه عالم را میخواهد، دیگر نگران وقوع حوادث شر و بد در زندگی خود نیست. هر چه هست برای این چنین شخصی خیر و برکت و فراوانی و مصلحت است. او اصلا نگران چگونگی انجام آرزوهایش توسط کائنات نیست.
اینکه منابع مورد نیاز برای فراهم ساختن آرزوها و درخواست های او از کجا توسط کائنات فراهم میشود به او ربطی ندارد و اصلا به آنها فکر نمیکند. او مطمئن است که در جاده زندگی تنها نمیماند و نگاه یک حامی قدرتمند در تمام طول جاده زندگی همراه اوست. چنین شخصی چون از همراهی کائنات در مسیر فعالیتهایش خاطرش جمع است و نظام باورهایش هم پذیرفته که توانایی انجام ناممکنها را دارد به جای اینکه محافظه کار و بیش از حد محتاط باشد، شجاعانه وارد میدان عمل میشود و در تاریک ترین جادهها با روشن کردن هر چراغی که دارد قدم میگذارد و مطمئن است خود جاده به او مسیر بعدی را نشان میدهد.
برای همین است که اگر در زندگی همه افراد موفق دقت شود متوجه میشویم که همه آنها به شکلی به قانون جذب ایمان دارند و بر اساس آن چارچوب زندگی خود را بنا میکنند.
تصور اینکه قانون جذب به معنای بیکاری و تن پروری است و یک رویای توهمی است که آدمهای تنبل برای خود ساختهاند تا از کار و تلاش رهایی یابند، تصوری باطل و تفسیری غلط توسط همان آدمهای تنبل است که هر قانونی را در جهان از دید تنبلانه و تن پرورانه خود تفسیر میکنند.
اتفاقا قانون جذب عینا مانند مفهوم توکل در فرهنگ ما عمل میکند. شخص معتقد به این قانون با توکل و تکیه بر این قانون وارد میدان عمل و اقدام میشود و بدون دخالت دادن افکار و احساسات مزاحم با اعتماد به نفس و اطمینان قلبی کامل و بی نقص کارش را به پیش میبرد و هر مرحله ای که عبور میکند را یک پیروزی و مهر تائیدی بر درستی دیدگاه و نگرش قانون جذب میداند.
اشتباه دوم:
خیلیها گمان میکنند که قانون جذب و کمک و همراهی کائنات برای اجابت خواستهها و آرزوهای اشخاص فقط منحصر به آدمهای خوب این دنیا است و آدم بدها نمیتوانند از قانون جذب بهرهمند شوند.
اما حقیقت این است که قانون جذب هر چند یک قانون فیزیکی /متافیزیکی است اما مثل تمام قوانین فیزیک برای همه عالم به طور یکسان اجرا میشود و نتیجه یکسان به همراه میآورد. هر آدمی چه خوب و چه بد هر نیت و آرزویی را در اعماق دلش بگرداند باید مطمئن باشد که با اینکارش ارتعاشی را ایجاد میکند که توسط کائنات بلافاصله دریافت و برای واقعی شدن و به حقیقت پیوستن به صورت یک دستور لازم الاجرا در کل هستی پخش میشود.
تفاوت اصلی در بخش سوم قانون جذب یعنی یقین داشتن یا شک کردن آشکار میگردد. اگر انسان به کارکرد قانون جذب اعتماد و اعتقاد کامل و قلبی داشته باشد، حال این انسان یک شخص خوب باشد یا یک شخص ناخوب، در هر حالت به واسطه این اعتقاد و یقین قلبی، میتواند هر زمان که اراده کند تحقق آرمانها و آرزوهای درونی اش را در زندگی واقعی خود نظاره گر باشد. اما اگر انسانی نسبت به ثبات و درستی قانون جذب و همراهی کائنات دائم در شک و دودلی و تردید به سر ببرد و اجازه دهد افکار ناامید کننده و سرد، گرمی و شور وصالش را دائم از او بگیرد. این شخص حتی اگر یک انسان کاملا خوب و مثبت هم باشد، باز نمیتواند به آنچه میخواهد برسد.
قانون جذب اوج بخشندگی و بخشش و دست و دلبازی کائنات را نشان میدهد. این قانون خیلی ساده میگوید هر چه میخواهی تقاضا کن و جوابش را بگیر. بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را! این قانون میگوید که کائنات همیشه خیر و صلاح همه انسانها را خواسته و میخواهد و خواهد خواست و در خیر بودن اتفاقاتی که در عالم و هستی میافتد حتی لحظهای هم نباید شک کرد. چه بدانیم و چه ندانیم، چه دلمان بخواهد و چه نخواهد ، چه باورداشته باشیم و چه نداشته باشیم، چه قبول کنیم و چه نکنیم، قانون جذب وجود دارد و کارش را انجام میدهد.
ولی اگر آن را ببینیم و باورش کنیم و آگاهانه و دانسته از آن استفاده کنیم ، طبیعی است که حس خلاقیت و شور و هیجان بسیار بیشتری را در دوره حیات خود تجربه خواهیم کرد. بنابراین اگر می بینید یک انسان به ظاهر بدخلق موفق شده به آنچه میخواهد در حوزه های مختلف مالی و شغلی و اجتماعی برسد و انسان خوش خلق دیگری نتوانسته به جایگاه مناسبی در زندگیاش برسد. شک نکنید که تفاوت آن دو در میزان شک و تردیدی است که در اعماق دلشان نسبت به لیاقت خود برای بهره مندی از امکانات کائنات وجود دارد.
اشتباه سوم :
خیلیها گمان میکنند کائنات اگر بخواهد آرزوهای آنها را برآورده کند به ناچار باید آرزوی شخص دیگری را برآورده نکند تا بتواند مواد اولیه کافی برای ساختن کاخ آرزوهای نفر اولیه را فراهم سازد. به عبارت دیگر خیلیها نسبت به بینهایت بودن بانک کائنات برای پرداخت صورتحساب هزینه آرزوهای انسانها شک و تردید دارد.
برای همین است که وقتی قانون جذب میگوید فقط بخواهید و نپرسید که چگونه و در چه زمان و مکانی این خواسته شما اجابت میشود ، خیلیها اعتراض میکنند و با ردیف کردن محدودیتها و نبود امکانات در اطراف خود میگویند که اجابت این آرزو از پایه و اساس غیر ممکن است و نباید یک درصد هم به تحقق آن امید داشت.
اما نکته اینجاست که این اشخاص بخش متافیزیک و ماوراء الطبیعه قضیه را فراموش کرده اند و از یاد بردهاند که برای برآورده شدن و اجابت آرزوی هر انسانی و در حالت کلی هر موجودی در عالم، تمام کائنات بسیج میشوند و از تمام امکانات موجود در عالم برای فراهم ساختن مواد اولیه مورد نیاز جهت تحقق و واقعی سازی آرزوهای هر انسانی کمک گرفته میشود. حتی اگر لازم باشد در خیلی از موارد از دشمنان و بدخواهان فرد نیز برای اجابت آرزوهای او کمک گرفته میشود و این بدخواهان بدون اینکه بخواهند و بدانند بازیچه کائنات قرار میگیرند تا به نفع شخصی که از او خوششان نمیآید عمل کنند.
در قانون جذب گفته میشود که همانطوری که برای سالم شدن یک انسان بیمار، ضرورتی ندارد که بیماری به شخص دیگری داده شود تا توازن برقرار گردد! به همین شکل هم عین حالت سلامتی، حالت فراوانی و ثروت یک شخص فقیر نیازمند فقیر شدن یک انسان در جای دیگری نیست. کائنات خودش از ناکجاآبادی که خیلی مواقع اصلا حدس و گمان ما به آنجا نمیرود منابع هزینههای پروژه تبدیل افکار ما به واقعیات را فراهم میکند و اصلا هم در این میان حق خوری و حق کشی و فریب و نیرنگ و کلاهبرداری ضرورتی ندارد.
اگر شخصی مثل بیل گیتس بنیان گذار شرکت نرم افزاری مایکروسافت توانست چندین سال به عنوان توانگرترین شخص عالم درآید، دلیلش این نبود که او حق کسی را بالا کشید و یا سهم انسانی را در این جهان برای خود برداشت. او به جای اینکه به معدن طلای دیگران دست درازی کند، خودش از دل هستی و کائنات یک معدن طلای جدید به نام نرم افزار نویسی و تولید برنامههای کاربردی کامپیوتری را درخواست کرد و کائنات هم این معدن طلایی و پرسود را به او و بقیه افراد بعد از او هدیه کرد.
خوب دقت کنید این منبع غنی ثروتسازی ناگهان از جایی پیدا شد و برای درخواست کننده و همه انسانهای آرزومند بعد از او شروع به ثروتسازی کرد. و جالب اینجاست که صدسال پیش این معدن اصلا دیده نمیشد و کسی باور نمیکرد که از این منبع هم بتوان به ثروت دست یافت.
کائنات همیشه به همین شکل عمل میکند. برای همین نیز در قانون جذب همیشه گفته میشود که زیاد نباید نگران اجرایی شدن و محدودیتهای عملیاتی شدن آرزوهایمان باشیم. بلکه باید جرات آرزو کردن و بیشتر خواستن را همیشه در دل خود زنده نگه داریم و مطمئن باشیم و یقین داشته باشیم که کائنات خودش اسباب اینکار را فراهم خواهد ساخت.
اشتباه چهارم:
خیلی ها گمان میکنند وقتی به گذشته فکر میکنند یا در رویاهای آینده فرو میروند یا صحنهای نامناسب در زمان حال را مشاهده میکنند، قانون جذب کار نمیکند. حال آنکه وقتی کسی خاطرهای از گذشته را به اکنون ذهن خود میآورد و یا تجسمی رویایی از آینده را در الان ذهن خود ایجاد میکند در حقیقت مشغول آفرینش فکری است که در زمان حال خلق میشود و به طور اتوماتیک این فکر ارتعاشی ایجاد میکند که اگر بیش از هفده ثانیه روی آن تمرکز صورت گیرد این ارتعاش دامنه و قدرت لازم برای عبور از آستانه قابل اعتنای کائنات و ایجاد نوسان مشابه در کائنات را باعث میشود.
در حقیقت باید بدانیم که اگر در گذشته خاطره بدی را از سر گذرانیدهام و با نگریستن به آلبومها و عکسها و یا صحبت با آشنایان در مورد خاطرات ناخوشایند گذشته گمان کنیم که فقط مشغول بازی با خاطرات هستیم باید بدانیم که سخت در غفلتیم و همین بیرون کشیدن جنازه خاطرات قدیمی از زیر خاک حافظه و نگاه کردن در آن به معنای جان بخشیدن دوباره به امواتی است که هرگز نمیخواهیم آنها را دوباره ببینیم.
به طور مشابه اگر مشغول تماشای فیلم یا صحنه نامناسبی هستیم یا چنین صحنه ناخوشایندی را در ذهن خود مجسم میکنیم، حتی اگر این صحنهها مجازی و غیر واقعی و توهمی و تجسمی باشند باید بدانیم که ما با توجه و نگریستن به آنها در حقیقت به چیزی که جان ندارد اهمیت میبخشیم و آنها را به اندازه کافی جاندار میسازیم که وارد زندگی ما شوند. قانون جذب با کسی شوخی ندارد. اسلحه مرگباری است که خالق کائنات در درون تک تک انسان ها به ودیعه گذاشته است و این سلاح قدرتمند ضمن آنکه میتواند از ما یک خالق آگاه و بی نظیر بسازد میتواند باعث شود تا ما با خلق موجودات و شرایطی ناخوشایند زندگی خود را به تباهی بکشانیم.
قانون جذب مثل کودکی است که به طور شبانه روز باید مواظبش باشیم. به خاطر قدرت و سادگی و توانمندی خارق العاده قانون جذب و اینکه هرچه فکر کنیم میتواند در آیندهای نزدیک به واقعیتی در زندگیما تبدیل شود باید بسیار زیاد مواظب افکار خودمان، حرفهایی که برزبان میآوریم، چیزهایی که میبینیم ، آرزوهایی که میکنیم و خلاصه گفتار و پندار و کردار لحظه به لحظه خودمان باشیم. این مواظبت دم به دم و هشیاری مستمر و پیوسته است که میتواند ما را به یک خالق آگاه آرزوهایمان تبدیل کند.
اشتباه پنجم:
بسیاری از کسانی که قانون جذب را در زندگی خود به کار میبرند و جواب نمیگیرند و با آن مخالفت میکنند میگویند که این قانون نتوانست آنها را از اینجا که هستند به آنجا که دلشان میخواسته و آرزو میکرده ببرد. در واقع آنها بعد از اینکه مدتها قانون جذب را به طور کامل اجرا کردهاند باز هم نتوانستند از “اینجای نامطلوب ” به “آنجای آرمانی و مطلوب” بروند.
دلیل این جواب نگرفتن هم بسیار ساده است! آنها میخواستند آنجا باشند در عین حال به طور همزمان اینجا هم باشند. و این یعنی ارسال دو ارتعاش متضاد همزمان به سوی کائنات که طبیعی است وقتی دو ارتعاش قوی و غالب مخالف هم به کائنات ارسال شود، نتیجهای جز هیچ چیز نصیب شخص نمیگردد. به همین خاطر در قانون جذب میگویند اگر میخواهی از “اینجای بد و ناخوشایند” به “آنجای دوست داشتنی و آرمانیات ” بروی، به محض اینکه چنین آرزویی کردی فورا اینجا را برای همیشه ترک کن و در آنجا ساکن شو!
و این یعنی به محض آرزو کردن و درخواست مهاجرت به نقطه جدید، درذهن خود باور کن و بپذیر که “آنجا” هستی و “آنجایی” رفتار کن. یعنی اگر میخواهی در کنکور ورودی یک دانشگاه قبول شوی و هنوز ماه ها به برگزاری آزمون باقی است. از همین الان یعنی از اکنون که هیچ آزمونی برگزار نشده خود را قبول شده ببین و مانند شخصی که وارد دانشگاه شده و روی صندلی مخصوص خود نشسته با خودت برخورد کن.
یعنی خودت را موجودی ببین که حق و لیاقت و شایستگی اش آنجا بودن است و حال به دلایلی که کائنات باید آنها را برطرف کند مدتی مجبور بودی در “اینجا” ساکن باشی و “اینجا بودن” هرگز باعث نمیشود که تو خود را مقیم دائمی “اینجا” تصور کنی و “اینجا” را وطن خودت بیانگاری.
اینکه انسان دارای این توانایی شود که به محض نخواستن یک شرایط به طور ذهنی قادر به جمع کردن اسباب و وسیله و نقل مکان به نقطه آرمانی خودش باشد و بعد فقط منتظر باشد تا کائنات بقیه لوازم و مقدمات را فراهم کن. همین توانایی خیره کننده باعث میشود تا انسان دارای قدرتی خیره کننده در تحمل و فراموش کردن شرایط بسیار سخت و طاقت فرسا پیدا کند و در بدترین و سخت ترین شرایط زندگی بتواند گلیم خود را با موفقیت از آب بیرون بکشد.
جالب است بدانید تنها با نظریه “قانون جذب” است که آدمی میتواند به این توانایی فوقالعاده در کوچ کردن ذهنی و روانی از نقطه نامطلوب به نقطه مطلوب و دوست داشتنی زندگیاش دست یابد و فکر تسلیم و ناامیدی را از سر بیرون کند.
بنابراین در پاسخ این اشتباه متداول در خصوص ناکارآمدی قانون جذب باید از مدعیان پرسید که آیا وقتی برای خواندن دعای باران جمع میشوند با خودشان چتر هم میبرند! یعنی خودشان قبل از رسیدن به معبود و محبوب آرمانی خود، تصور وصل و وصال را در ذهن خود تجسم کردند؟ اگر جواب منفی است و آنها همزمان خدا و خرما را با هم میخواستند و نمیتوانستند در ذهن خود تصور چشم پوشی و جدایی از اینجا و اقامت در آنجای آرمانی را تجسم کنند، پس چگونه انتظار داشتند که کائنات بر خلاف ارتعاش آنها چیزی را به ایشان ارزانی دارد که هرگز آرزو نکردند.
معتقدان به قانون جذب میگویند وقتی عمر انسان به پایان میرسد و زمان چشم پوشی از بخش فیزیکی و یکپارچه وارد دنیای متافیزیک شدن فرا میرسد. از انسان میپرسند چرا از قدرت بی نظیر و فوق العاده آرزو کن و جواب بگیر و قانون جذب در زندگی عادی خود استفاده نکردهاند و فقط از شرایط موجود خود نالیدهاند و چشم به انتظار مرگ ماندهاند؟

